تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود


حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است

بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود


بر سر تربت ما چون گذری همت خواه

که زیارتگه رندان جهان خواهد بود


برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو

راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود


ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز

تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود


چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد

تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود


بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد

زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گلبرگ یاس Vicky وبلاگ شخصی علی مقدس زاده ســـــــیگــار صــــــورتــی im hadi خدمات وب و دیجیتال مارکتینگ ناهماهنگ Mary Nature باریش سسی